اولین تابستون دختر گلم
به نام خدای بزرگ و مهربون روز دوشنبه 1 تیر ماه از سال 1394 سلامی به گرمی روزهای گرم تابستانی که اینروزها داریم از لحظاتش لذت میبریم و خدامون رو شکر مینیم! یادش به خیر یه زمانی روزانه مینوشتیم و بعد شد هفته نامه و ماهنامه و الان خیلی زور بزنیم میشه فصلنامه! عزیز دلم خیلی وقت نمیکنم بیام خاطراتت و بنویسم ولی هر طور هست یه کوچولو از کارایی که الان میکنی و مینویسم ... اوایل که خیلی ترسو بودیم یک لحظه گریه میکردی هول میشدیم ودست وپامونو گم میکردیم ولی الان خیلی صبور شدیم و به وجود پاک و نازنینت عادت کردیم فرشته کوچولوی شیرینم تو این مدت هزار ماشاالله خیلی تغییر کردی حسابی شیطون شدی الان دیگه باصدای بلن...
نویسنده :
مامان نسرین
23:44